خوش آمدید
دلی دارم که از تنگی در او جز غم نمیگنجد غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمیگنجد
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
به تكلّم به تبسّم به خموشي به نگاه مي توان برد به هر شيوه دل آسان از دست
هر كه در سينه دلي داشت به دلداري داد دل نفرين شده ماست كه تنهاست هنوز
شكست شيشة دل رامگو صدايي نيست كه اين صدا به قيامت بلند خواهد شد
نظرات شما عزیزان: دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:, :: 23:1 :: نويسنده : nashenas
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||
|